استمداد سازمان مجاهدین از سرمایه‏داران بین‏المللی
شباهنگ راد شباهنگ راد

سازمان مجاهدین خلق در چهارچوبه‏ی فعالیت‏های ضد رژیمی خود بار دیگر و در تجمعی در پاریس – بیست و سّوم ژوئن -، از سرمایه‏های بین‏المللی و بویژه از دولت امریکا خواسته است تا به‏منظور تحت فشار قرار دادن رژیم جمهوری اسلامی از خود "قاطعیت" بیشتری بخرج دهند!!

 

جهان پر از التهاب سیاسی و جنگ‏های خانمان برانداز، حاصل سیاست‏ها و امیال بی‏انتهای سردمداران و دولت‏مردان کنونی‏ست. به اندازه‏ی کافی در این دنیای سراسر ظلم، میلیاردها انسان زحمت‏کش از قبل, ایدئولوژی و سیاست‏های ارتجاعی حاکمان "سود" برده‏اند و هم‏چنان دارند، "قاطعیت" سرمایه‏داران بین‏المللی و بویژه دولت امریکا را با پوست و گوشت خود لمس می‏کنند. به ده‏ها دلیل واهی دارند قشون به این‏کشور و به آن‏کشور پیاده می‏کنند و زیر ساخت‏های جامعه را در هم می‏ریزنند. تصویر کشیده شده‏ی جهان کنونی توسط قدرت‏مداران بزرگ، بشدت تکان‏دهند و غم‏انگیز است. دیکتاتورها را دارند یکی پس از دیگری به زیر می‏کشند و دیگر "مدافعین آزادی و دمکراسی" را بر مسند قدرت می‏نشانند. دنیا را به چنین سمتی سوق داده‏اند و هر روزه جهان، شاهد کُشت و کُشتار هزاران انسان دردمند و بی‏پناه توسط ارگان‏های مسلح رنگارنگ نظام‏های امپریالیستی‏ست. سوژه‏ها من‏حیث‏المجموع شیبه به‏هم است و دیکتاتورهای بزرگ به‏منظور انحراف افکار عمومی و پایداری منافع‏ی درازمدت‏شان و هم‏چنین تطهیر چهره‏ی کثیف خویش در صدد تحقق سیاست‏های لرتجاعی‏شان می‏باشند.

در چنین راستایی چند سالی‏ست که موضوع هسته‏ای ایران و متعاقباً زمزمه‏ی حمله به "جمهوری اسلامی" به "دغدغه"ی سرمایه‏های بین‏المللی تبدیل گشته است و به تبع از آن باعث گردیده است تا صف اپوزیسیون خارج از کشور - چه به نفع رژیم جمهوری اسلامی ]آگاهانه و ناآگاهانه[ و آن‏هم به بهانه‏ی مقابله با "متجاوزین" و "دفاع از میهن" و هم‏چنین علیه‏ی رژیم جمهوری اسلامی و هم‏سوئی با امپریالیست‏ها - دراز و درازتر شود. به نگاهی واقعی‏تر همه با هر انگیزه و برداشت و منفعتی در انتظار نشسته‏اند تا سرمایه‏داران بین‏المللی، سران رژیم جهموری اسلامی را از تاج و تخت‏شان بزیر کشند و آنانرا بر سر کار گمارند و یا بعضاً از آنان بر آنند تا از فضای بوجود آمده، پرچم "مستقل" و "سازمان کارگری" و یا "توده‏ای" خود را برافرازند و انقلاب را به سر منزل مقصود برسانند!!

 

متأسفانه دهه‏هاست که اپوزیسیون ایران در چنین حال و هوای‏ست و کمترین دخالت و یا تأثیرگذاری در مبارزات کارگری – توده‏ای نداشته و ندارد و جنبش حق‏طلبانه و اعتراضی را عملاً در اختیار جناح‏های متفاوت سرمایه قرار داده است. نمونه‏های بی‏دخالتی از یک‏سو و کنترل و دخالت جناح‏های وابسته به سرمایه و آن‏هم در گره‏گاه‏های تاریخی از سوی‏دیگر، فراوان‏اند. واقعیت تلخی که کتمان آن کار آسانی نیست و بدنباله‏ی آن شکافِ نگاه‏ها در درون اپوزیسیون بسیار و بسیار زیاد است و اگر چه یکسانی‏ای در تعابیر و تفاسیر اپوزیسیون پیرامون واژه‏ها و ده‏ها رخ‏داد سیاسی – اجتماعی دیگر موجود نمی‏باشد. امّا یک موضوع کاملاً مشهود و معین می‏باشد و آن این است‏که چگونه سرمایه‏داران بین‏المللی دارند به بهانه‏ی برقراری "دمکراسی" و مبارزه با "دیکتاتور"ها، دیگر جوامع‏ی متفاوت بشری را با خاک یکسان می‏کنند؛ یک موضوع را به‏عینه می‏توان در زندگی روزمره‏ی خود لمس نمود و آن این است‏که "قاطعیت" امپریالیست‏ها در این‏کشور و یا در آن‏کشور نه تنها بر دردهای بی‏شمار جامعه نکاسته است بلکه در ابعاد دهشتناک‏تری بر آن افزوده است.

 

به هر حال سیمای واقعی جهان کنونی و مشاهده‏ی زندگی میلیاردها انسان محروم در منطقه‏ی خاورمیانه دارد خلاف سازنده‏گی و پیشرفت را نشان می‏دهد و بر خلاف نظر دنبال‏چه‏های سرمایه‏های بین‏المللی، اوضاع, حقیقی و تأسف‏بار جهان کنونی از دیده‏ها پنهان نیست و بر روی میز هر انسان آزاده‏ای قرار دارد. بی دلیل هم نیست که جنبش مدافع‏ی آزادی و رهائی میلیون‏ها توده‏ی رنجبر از قید و بندهای امپریالیستی، در عمل حساب خود را با حساب هر عنصر و سازمان مدافع‏ی عاملین چنین وضعیتی جدا نموده است. چرا که می‏داند طبقه‏ی سرمایه‏داری همواره در فکر زراندوزی و غارت اموال عمومی‏ست و هم‏چنین پی بُرده است که درخواست و طلب عکس‏العمل‏های شدید از سرمایه‏های بین‏المللی در مقابل رژیم‏های دست‏نشانده‏ی‏شان، چیزی جز ناباوری آنان به حقوق حقه‏ی میلیون‏ها انسان رنج‏دیده نیست.

در حقیقت این دو هدف، دو صف و دو رویکرد، در همه‏جا قابل رویت می‏باشد و مهمتر از آن و به تجربه دریافته شده است‏که تکلیف رژیم‏های علم شده در اثر جنگ و دعواهای امپریالیستی، پیشاپیش نوشته شده و می‏داند که وظیفه‏ی‏شان خدمت‏گذاری به سرمایه‏های بین‏المللی و بویژه دولت امریکاست. از افغانستان و عراق گرفته تا تونس و لیبی و مصر و سوریه‏ی در سر, صف، حکایت از چنین حقایق تلخی دارد. نمی‏توان به ده‏ها دلیل و بدلیل بی‏عملی و فقدان حضور و نقش‏آفرینی، به پادوی نظام‏های امپریالیستی تبدیل گشت و به تحریف ماهیت حقیقی دولت‏مردان بزرگ جهانی و دست‏نشانده‏ی‏شان پرداخت. پر واضح است‏که چنین رفتار و کرداری در خدمت به انقلاب و در خدمت به روشن‏گری نیست.

 

البته که مدت‏هاست ارزیابی‏ها و صف‏بندی‏های سیاسی، پیرامون ماهیت جنگ‏های امپریالیستی معین و شکل گرفته است و در این‏میان هم دهه‏هاست که شورای‏ملی مقاومت و دیگر دنبال‏چه‏های آن، تکلیف سیاسی – عملی خود را با خواسته‏های بنیادی محروم‏ترین اقشار جامعه روشن نموده‏اند و پای در خلاف مسیر انقلاب و انقلابیون گذاشته‏اند. به این دلیل که نگاه‏شان به بالائی‏هاست و کاری به مطالبات پایه‏ای کارگران و زحمت‏کشان و اوضاع رو به وخامت زندگی میلیون‏ها انسان محروم، که مولد آن سرمایه‏داران بین‏المللی‏اند، ندارند. از منظر آنان به سر انجام رساندن انفلاب چیزی جز لشکرکشی قدرت‏مداران بزرگ جهانی و تحمیل جنگ‏های فرسایشی و مخرب به میلیون‏ها انسان محروم نیست. بر این باوراند تا به یاری و با هم‏کاری امپریالیست‏ها بر مسند قدرت تکیه زنند و جامعه را از شر هزاران مصائب و مشکلات دست‏ساز طبقات حاکم و انگل صفت رها سازند!! می‏خواهند پرچم دنیای آزادی و برابری را با وجود حاکمیت سودجویان و تخریب کننده‏گان جهان کنونی برافرازند و مردم را از شر سرکوب و ناامنی‏های موجود نجات دهند!! چرا که باورشان به انقلاب از بالاست!!

 

این‏ها اهداف و پراتیک سیاسی مجاهدین خلق و دیگر سازمان‏های از این‏دست را تشکیل می‏دهد و در مقابل هم، حقیقتاً فراوان‏اند که بر عمق سیاست‏های جنگ‏طلبانه‏ی امپریالیست‏ها در این منطقه و یا در آن منطقه آشنا می‏باشند. چرا که دیده‏اند "قاطعیت" دولت‏مردان بزرگ جهانی به سرکردگی دولت امریکا چه ثمره‏ای برای میلیادرها انسان محروم منطقه‏ی خاورمیانه و دیگر مناطق جهان ببار آورده است و آن‏چنان، جوامع‏ی بشری را ناامن نموده است که کمترین چشم‏اندازی از تغییر آن متصور نیست.

واقعیت این است‏که دهه‏هاست ترمز قطار سرمایه‏داران و دار و دسته‏های مسلح و رنگارنگ‏شان بُریده شده است و دارند به بهانه‏ی مبارزه با ترویسم و نابودی سلاح‏های کُشتار جمعی، صفِ تخریب جوامع‏ی وابسته را طولانی‏تر می‏نمایند تا منفعت خود را دراز‏تر نمایند. روزی نیست که از بلندگوهای تبلیغاتی‏شان خبری از زیر و رو نمودن خانه و کاشانه‏ی توده‏‏ها و هم‏چنین لت و پار شدن هزاران انسان دردمند و بی‏گناه و کودکان به جهان مخابره نگردد. نمایش خون و گلوله باران بدن‏های نحیف کودکان، پیرمردان و پیرزنان و قربانیان نظام‏های امپریالیستی به سر تیتر خبری روزانه‏ی ارتباطات جمعی امپریالیست‏ها تبدیل گشته است و شکی در آن نیست که هدفِ سرمایه‏های بین‏المللی و بویژه دولت امریکا، مبارزه با "ترویزم" و مخالفت با "تولید سلاح‏های اتمی" نیست بلکه کوتاه نمودن دست‏های رقیب و متعاقباً آرایش جدید سیاسی در منطقه‏ی خاورمیانه است. جنگ آنان در مخالفت با تولید سلاح‏های کُشنده نیست. چرا که می‏دانند جهان بدون جنگ و تشنج، جهان طبقه‏ی سرمایه‏داری نیست و به تبع از آن رژیم‏های وابسته‏ای هم‏چون رژیم جمهوری اسلامی هم بدون حمایت و پشت‏بانی بی‏دریغ آنان قادر به حکومت‏داری نیستند. تجارب بسیار روشن و ناگواری در این یکی دو دهه‏ی اخیر وجود دارد و روز به روز دارد بر دامنه‏ی چنین رخ‏دادهای غم‏اگیز و جابه‏جایی‏های از بالا، افزوده و افزوده‏تر می‏گردد. سئوال این است‏که مگر تاکنون توده‏های محروم فلسطین، افغانستان، عراق، تونس، لیبی، مصر و غیره شاهد "قاطعیت" دولت امریکا و دیگر همراهان‏شان نبوده و نیستند و مگر ندیده و نمی‏دانند که بعد از سرنگونی حکومت‏های وابسته به آنان، چه بر سرشان آمده است؟ مگر نمی‏دانند زندگی انسان‏های محروم در میادین تحت حاکمیت امپریالیست‏ها دقیقه‏ای و ثانیه‏ای‏ست؟ مگر هم مزه‏ی جنگ‏های تحمیلی و ناخواسته را نه چشیده‏اند و هم بر نتایج تحریم‏های سرمایه‏داران بین‏المللی به‏منظور "بزانو آوردن" رژیم‏های سراسر جهل و جنایت و سرکوب‏گر آشنا نیستند؟

 

نیازی به نگاهِ آن‏چنانی نیست تا به وضعیت کشورهای مورد تجاوز مستقیم و علنی سرمایه‏های بین‏المللی، و هم‏چنین به عمق هم‏سوئی مریم رجوی با سیاست‏های امپریالیستی پی بُرد و نشان داد که "قاطعیت" دولت‏های امپریالیستی – و آن‏هم در مقابل رژیم‏های دست نشانده‏ی‏شان -، در خدمت به منفعت میلیون‏های انسان محروم نیست. بر خلاف ایده‏های سراسر بغایت ارتجاعی و ضد انقلابی سازمان مجاهدین، در هیچ جایی از جهان سرمایه‏داری، نمی‏توان سراغی از محترم شمردن به حقوق پایه‏ای کارگران و زحمت‏کشان از جانب سرمایه‏داران بین‏المللی را داشت. این دولت‏ها زاده نشده‏اند تا از حقوق پایه‏ای محروم‏ترین اقشار جامعه حفظ و حراست نمایند و در عوض و به اندازه‏ی کافی سند و مدرک وجود دارد که چگونه سیاست‏های سودجویانه و بی‏انتهای‏شان، کمر میلیاردها انسان محروم را خُرد نموده و جان میلیون‏ها انسان را گرفته است و هم‏چنین میلیون‏ها کودک در انتظار مرگ‏اند و میلیون‏ها تن دیگر در اثر نداری والدین‏شان به نیروی کار ارزان تبدیل شده‏اند و طعمه‏ی باندهای قاچاق انسان‏اند.

 

دهه‏هاست که علناً و آشکارا، دسته‏جات مسلح و وابسته به خود را به بهانه‏ی مبارزه با "دیکتاتور"ها سازمان داده‏اند و مشغول تجاوز و جنایت‏اند و بی‏تردید حمله‏ی آنان به ایران و تقاضای سیاست قاطع‏تر از امپریالیست‏ها هم، چیزی جز تخریب هر چه بیشتر زیر ساخت‏های جامعه و تلف شدن بیش از این میلیون‏ها انسان ندار نیست. چرا که جنگ سرمایه‏های بزرگ با دولت‏هایی هم‏چون رژیم جمهوری اسلامی، جنگ مردم با دولت‏مردان بزرگ جهانی و حاکمان زورگو نیست؛  ماهیت و مضمون جنگ مردم با جنگ‏های امپریالیستی و ارتجاعی کاملاً متفاوت است. جنگ آنان بر سر شیوه‏ی حکومت‏داری و سهم‏بری هر چه بیشتر و غارت اموال عمومی و آن‏هم به نفع جناح خودی‏ست. در حقیقت مخالفت با رژیم جمهوری اسلامی از جانب دولت‏مردان بزرگ جهانی به‏معنای مخالفت با سیاست‏های چپاول‏گرایانه‏ی سردمداران کنونی نیست. بیش از سه دهه است‏که حاکمان کنونی ایران در چهارچوبه‏ی منفعت سرمایه‏های امپریالیستی از خود کمترین نرمشی بخرج نداده‏اند و هم‏چنان بر تدوام آن و در به تاراج بُردن تتمه‏های زندگی توده‏های ستم‏دیده مصراند. روشن است‏که انگیزه و اهداف نظام‏های حاکم بر سرتاسر جهان در تخالف با انگیزه و اهداف توده‏های محروم قرار دارد و بنابراین هم‏سوئی و درخواست از بانیان وضعیت کنونی در خدمت به تخریب زیر ساخت‏های جامعه و غارت بیش از این اموال عمومی‏ست. به عبارتی دیگر و روشن‏تر باید اعلان نمود که "قاطعیت" و راه‏اندازی جنگ و حمله‏ی سرمایه به جوامع‏ی متفاوت، در خدمت به تصفیه حساب‏های درونی‏ست و تحت هیچ شرایطی انقلاب و انقلابیون به پیشواز جنگ‏های امپریالیستی و خانمان براندازی نخواهند رفت و طرف یکی از دعواهای جنگ را نخواهند گرفت.

 

در یک کلام و خلاصه می‏توان بر این نکته تاکید ورزید که تقاضای مریم رجوی از سرمایه‏های بین‏المللی و بویژه از دولت امریکا نمایان‏گر تعلق این سازمان به طبقه‏ی سرمایه‏داری‏ست و هم‏چنین آشکار گردیده است‏که منفعت این سازمان با دیگر همراهان‏اش با منفعت سرمایه‏داران بزرگ جهانی گره خورده است، و بیهوده نیست که دارند بر طبل جنگ‏های امپریالیستی می‏کوبند. مدت‏هاست که جنگ و اقدام نظامی امریکا علیه‏ی رژیم جمهوری اسلامی به خواسته‏های فوری و آنی سازمان مجاهدین تبدیل گشته است و طبعاً چنین خواستی کمترین ربطی به منفعت میلیون‏ها انسان محروم ندارد. تاکنون در هیچ جامعه و هیچ کشور و مردمی، از "قاطعیت" سرمایه‏داران بین‏ا‏لمللی و جنگ‏های سازمانیافته‏ی آنان، خیری ندیده‏اند و بدون شک افراد و یا جریاناتی بدنبال شعله‏ور شدن چنین جنگ‏هایی هستند که هیچ‏گونه باوری به قدرت توده‏ها نداشته و چشم به بالائی‏ها دوخته‏اند؛ سیاستی که شورای‏ملی مقاومت و دیگر عناصر و جریانات وابسته به آن در مقابل خود قرار داده‏اند و بی‏تردید می‏بایست در آینده و در فردای انقلاب کارگری – توده‏ای پاسخ‏گوی اعمال کثیف خود باشند.

 

8 جولای 2012

18 تیر 1391

 

 

http://maryam-rajavi.com/index.php?option=com_content&view=article&id=741:2012-06-25-17-19-38&catid=15:2009-08-04-19-13-53&Itemid=32


July 8th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی